چشم نابینا

ساخت وبلاگ
مردی نجواکنان روبه آسمان کردوبه خداگفت:خداوندابامن حرف بزن.و رعدوبرقی درآسمان غرش کردوباران شروع به باریدن کرد.امااومتوجه نشد.مردگفت:پروردگارامیخواهم که توراببینم وستاره ای درتاریکی شب درخشید.مرد اماندید.پس گفت:خدایا معجزه ای به من نشان بده.وکودکی متولدشد.مرداین بارگفت:پس حداقل مرانوازش کن.خداونددستان مهربانش رابه سمت اوبرد امامردباعصبانیت پروانه ای که دورسرش پروازمیکرد پس زدوازآنجادورشد.  

 

براي ايجاد يک Folder بدون نام...
ما را در سایت براي ايجاد يک Folder بدون نام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marziyeh22masoomeh بازدید : 160 تاريخ : پنجشنبه 16 اسفند 1397 ساعت: 17:59